• 1400/07/17 - 12:24
  • تعداد بازدید: 881
  • زمان مطالعه : 10 دقیقه
عضو دیروز، مستند ساز امروز

کانون در گذشته، حال و آینده‌ام تاثیر دارد

ابوالفضل توکلی، مستندساز تهیه‌کننده و کارگردان مجموعه مستندهای پرتره پیشکسوتان صدا و دوبله از تاثیر کانون در زندگی هنری‌اش می گوید .

 

مرکز شماره‌ی یک کانون کرج قدیمی‌ترین مرکز در شهر کرج است که اعضایی بسیاری را در خود پرورش داده است، گفت وگویی کرده‌ایم با ابوالففضل توکلی، مستندساز و یکی از اعضای قدیمی این مرکز که از اوایل دهه‌ی شصت در مرکز عضو بوده و از تاثیرات کانون در زندگی هنری‌اش می‌گوید.

متولد شب یلدا سال ۱۳۵۰ در شهر تهران است،  فارغ التحصیل رشته‌ی ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی و تدوین از مرکز سینمایی باغ فردوس است.

از چهار سالگی در کرج زندگی کرده و از اوایل دهه‌ی ۶۰ با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا و در مرکز شماره‌ی یک کانون کرج عضو شده است .

معماری زیبا،رنگ‌های گرم و شاد و برخورد مربیان  مرا به کانون جذب کرد

 از اولین روزهای ورود به کانون چیزی به خاطر دارید؟

-معماری زیبا،رنگ‌های گرم و شاد و برخورد مربیان  مرا به کانون جذب کرد ؛  راه  ورود به مرکز شماره یک که از دانشکده کشاوری بود، سرسبزی راه و مارپیچ کوچکی که برای رسیدن به کتابخانه باید از آن می‌گذشتیم ، فضای زیبا، رنگ‌های گرم و شاد محیط کتابخانه و و برخورد مهربانانه و صمیمی مربیان کانون هنوز هم در خاطراتم زنده و تازه است.

من سال‌های زیادی  عضو کتابخانه مرکز یک بودم تا بزرگسالی که کم کم احساس کردم بزرگ شدم  به این محیط وابسته بودم و دائما حضور داشتم تا این که سنم به حدی رسید  که دیگر از لحاظ قوانین کتابخانه جای من آن جا نبود.

از کتاب ها و مربیان کانون کدام  کتاب و کدام   مربی‌ در ذهن شما مانده است ؟

- علاقه‌مند به گتاب بودم و زیاد کتاب امانت می گرفتم ، این علاقه  هنوز هم در وجود من باقی مانده و کتابخانه‌ی  پر کتابی دارم، تمام کتاب ها و  تصویرگری آن‌ها را دوست داشتم، از بین مربیان آقای «محسن کریمی»  مربی تئاتر را خیلی دوست داشتم زیرا او  در پرورش خلاقیت و تئاتر خیلی به ما کمک کرد.

البته شاید آن روزها متوجه نقش بزرگش نشده بودم  اما بعدها که وراد دانشگاه شدم و تئاتر خواندم تازه متوجه شدم آقای کریمی چه درس‌هایی به ما داده ‌درس هایی که بسیار به ما  آموزش داده بود و  در کودکی  و نوجوانی باعث رشد ما شده بود.

نشان مرغک کانون برای شما چه حسی دارد؟

نشان مرغک از نظر زیبا شناسی آرم تاثیرگذار و نشان خوب و زیبایی است و این آرم مرا یاد روزهای خوبم در کانون می‌اندازد.

چه فعالیت‌هایی در کانون انجام می‌دادید؟

کتاب‌خوانی، نقاشی، کاردستی، سفالگری و خیلی فعالیت‌های دیگر

کدم فعالیت را بیشتر دوست داشتید؟

تئاتر و عروسک سازی فعالیت مورد علاقه‌ام بود؛   اولین نمایش عروسکی که که کار کردیم «دیو سیاه خال خالی» بود و من آن قدر عروسک سازی را خوب یاد گرفتم که چند  سال‌ بعد خودم دوباره نمایش را اجرا کردم و توانستیم در جشنواره های مختلف مقام بیاوریم.

کانون در گذشته، حال و آینده‌ام  تاثیر دارد

ابوالفضل توکلی، مستندساز تهیه‌کننده و کارگردان مجموعه مستندهای پرتره پیشکسوتان صدا و دوبله از تاثیر کانون در زندگی هنری‌اش می گوید .

مرکز شماره‌ی یک کانون کرج قدیمی‌ترین مرکز در شهر کرج است که اعضایی بسیاری را در خود پرورش داده است، گفت وگویی کرده‌ایم با ابوالففضل توکلی، مستندساز و یکی از اعضای قدیمی این مرکز که از اوایل دهه‌ی شصت در مرکز عضو بوده و از تاثیرات کانون در زندگی هنری‌اش می‌گوید.

متولد شب یلدا سال ۱۳۵۰ در شهر تهران است،  فارغ التحصیل رشته‌ی ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی و تدوین از مرکز سینمایی باغ فردوس است.

از چهار سالگی در کرج زندگی کرده و از اوایل دهه‌ی ۶۰ با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا و در مرکز شماره‌ی یک کانون کرج عضو شده است .

معماری زیبا،رنگ‌های گرم و شاد و برخورد مربیان  مرا به کانون جذب کرد

 از اولین روزهای ورود به کانون چیزی به خاطر دارید؟

-معماری زیبا،رنگ‌های گرم و شاد و برخورد مربیان  مرا به کانون جذب کرد ؛  راه  ورود به مرکز شماره یک که از دانشکده کشاوری بود، سرسبزی راه و مارپیچ کوچکی که برای رسیدن به کتابخانه باید از آن می‌گذشتیم ، فضای زیبا، رنگ‌های گرم و شاد محیط کتابخانه و و برخورد مهربانانه و صمیمی مربیان کانون هنوز هم در خاطراتم زنده و تازه است.

من سال‌های زیادی  عضو کتابخانه مرکز یک بودم تا بزرگسالی که کم کم احساس کردم بزرگ شدم  به این محیط وابسته بودم و دائما حضور داشتم تا این که سنم به حدی رسید  که دیگر از لحاظ قوانین کتابخانه جای من آن جا نبود.

از کتاب ها و مربیان کانون کدام  کتاب و کدام   مربی‌ در ذهن شما مانده است ؟

- علاقه‌مند به گتاب بودم و زیاد کتاب امانت می گرفتم ، این علاقه  هنوز هم در وجود من باقی مانده و کتابخانه‌ی  پر کتابی دارم، تمام کتاب ها و  تصویرگری آن‌ها را دوست داشتم، از بین مربیان آقای «محسن کریمی»  مربی تئاتر را خیلی دوست داشتم زیرا او  در پرورش خلاقیت و تئاتر خیلی به ما کمک کرد.

البته شاید آن روزها متوجه نقش بزرگش نشده بودم  اما بعدها که وراد دانشگاه شدم و تئاتر خواندم تازه متوجه شدم آقای کریمی چه درس‌هایی به ما داده ‌درس هایی که بسیار به ما  آموزش داده بود و  در کودکی  و نوجوانی باعث رشد ما شده بود.

نشان مرغک کانون برای شما چه حسی دارد؟

نشان مرغک از نظر زیبا شناسی آرم تاثیرگذار و نشان خوب و زیبایی است و این آرم مرا یاد روزهای خوبم در کانون می‌اندازد.

چه فعالیت‌هایی در کانون انجام می‌دادید؟

کتاب‌خوانی، نقاشی، کاردستی، سفالگری و خیلی فعالیت‌های دیگر

کدم فعالیت را بیشتر دوست داشتید؟

تئاتر و عروسک سازی فعالیت مورد علاقه‌ام بود؛   اولین نمایش عروسکی که که کار کردیم «دیو سیاه خال خالی» بود و من آن قدر عروسک سازی را خوب یاد گرفتم که چند  سال‌ بعد خودم دوباره نمایش را اجرا کردم و توانستیم در جشنواره های مختلف مقام بیاوریم.

کمی از فعالیت‌های‌تان بگویید و بفرمایید  کانون چه تاثیری در زندگی حال حاضر شما داشته؟

من در حال حاضر برای شبکه مستند تلویزیون مستندسازی انجام می‌دهم و تا کنون حدود پانزدهقسمت از  مجموعه پرتره‌های هنرمندان دوبله کشور را حدود پانزد قسمت تا کنون ساخته‌ام.

که فیلم‌های «روزگار بهروز»، پرتره هنرمند ارجمند«بهروز رضوی»،«آقا جلال و مستر رابرت»، پرتره‌ی استاد جلال مقامی و «زاده‌ی مهر» پرتره استاد «ایرج رضایی»، شاعر، نویسنده و از پیشکسوتان هنراز جمله‌ی این آثار است .

یکی از مستندها نیز مربوط به  آقای «رضا فیاضی»  بود که به واسطه‌ی همکاری ایشان با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بخش مهمی از مستند ایشان در مرکز تئاتر کانون در پارک  لاله فیلم‌ برداری شده بود.

هم‌چنین دو مستند نیز از دو نویسنده‌ی کانونی مهناز فتاحی و بهناز ضرابی‌زاده مدیران کل استان‌های کرمانشاه و همدان ساخته‌ام که مستند خانم فتاحی با عنوان «قلب دایکه ( قلب مادر) » و مستند خانم ضرابی‌زاده «خورشید الوند» بود.

کانون مرا  با فکرهای زیبا وخلاق به آینده برد

کانون مرا  با فکرهای زیبا وخلاق به آینده برد

در مورد تاثیر کانون باید بگویم کانون در زندگی گذشته، حال و آینده‌ی من تاثیرگذار بوده و هست چرا که مرا با فکرهای زیبا و خلاق آشنا کرده و به آینده برده است و باعث شده در هر فعالیتی فکرهای ایده و تازه داشته باشم.

مربیان کانون و کتاب‌هایش به من آموختند مهربان باشم یعنی حداقل برای مهربان بودن تلاش کنم.

وقتی  پس از سال‌ها به کانون مراجعه کردید این جا رو چگونه دیدید؟

- بعد سال‌ها که به همان مرکز رفتم  و خواستم دخترم را ثبت نام کنم وقتی وارد آن فضا شدم نوستالژیک بود و مرا به سال‌های دور برد و بسیار خرسند شدم .

چیزی که مرا بسیار خوشحال تر کرد این بود که معماری مرکز دست نخورده بود و خوشبختانه بازسازی‌ها  به خوبی در کانون رعایت شده است.

خانم علیپور مربی مسوول مرکز هم با روی گشاده ما را پذیرفت که مرا به یاد زمان کودکی خودم انداخت.

حرف آخر:

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جایی بود که در آنجا رشد کردیم و بزرگ شدیم،نمی دانم که اگر کانون نبود سرنوشت ما چگونه رقم می خورد ولی باور دارم که ما را  به خوبی برای آینده هدایت کرد .

امیدوارم همچنان پایدار بماند .

 در پایان از خانم فاطمه علیپور مسوول مرکز شماره ۱ کانون کرج بابت ارائه اطلاعات و هماهنگی انجام مصاحبه و تهیه‌ی تصاویر  و از  آقای ابوالفضل توکلی بابت قبول مصاحیه سپاس‌گزاریم و برایشان آرزوی توفیق می‌کنیم. 

کمی از فعالیت‌های‌تان بگویید و بفرمایید  کانون چه تاثیری در زندگی حال حاضر شما داشته؟

من در حال حاضر برای شبکه مستند تلویزیون مستندسازی انجام می‌دهم و تا کنون حدود پانزدهقسمت از  مجموعه پرتره‌های هنرمندان دوبله کشور را حدود پانزد قسمت تا کنون ساخته‌ام.

که فیلم‌های «روزگار بهروز»، پرتره هنرمند ارجمند«بهروز رضوی»،«آقا جلال و مستر رابرت»، پرتره‌ی استاد جلال مقامی و «زاده‌ی مهر» پرتره استاد «ایرج رضایی»، شاعر، نویسنده و از پیشکسوتان هنراز جمله‌ی این آثار است .

یکی از مستندها نیز مربوط به  آقای «رضا فیاضی»  بود که به واسطه‌ی همکاری ایشان با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بخش مهمی از مستند ایشان در مرکز تئاتر کانون در پارک  لاله فیلم‌ برداری شده بود.

کانون مرا  با فکرهای زیبا وخلاق به آینده برد

در مورد تاثیر کانون باید بگویم کانون در زندگی گذشته، حال و آینده‌ی من تاثیرگذار بوده و هست چرا که مرا با فکرهای زیبا و خلاق آشنا کرده و به آینده برده است و باعث شده در هر فعالیتی فکرهای ایده و تازه داشته باشم.

مربیان کانون و کتاب‌هایش به من آموختند مهربان باشم یعنی حداقل برای مهربان بودن تلاش کنم.

وقتی  پس از سال‌ها به کانون مراجعه کردید این جا رو چگونه دیدید؟

- بعد سال‌ها که به همان مرکز رفتم  و خواستم دخترم را ثبت نام کنم وقتی وارد آن فضا شدم نوستالژیک بود و مرا به سال‌های دور برد و بسیار خرسند شدم .

چیزی که مرا بسیار خوشحال تر کرد این بود که معماری مرکز دست نخورده بود و خوشبختانه بازسازی‌ها  به خوبی در کانون رعایت شده است.

خانم علیپور مربی مسوول مرکز هم با روی گشاده ما را پذیرفت که مرا به یاد زمان کودکی خودم انداخت.

حرف آخر:

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جایی بود که در آنجا رشد کردیم و بزرگ شدیم،نمی دانم که اگر کانون نبود سرنوشت ما چگونه رقم می خورد ولی باور دارم که ما را  به خوبی برای آینده هدایت کرد .

امیدوارم همچنان پایدار بماند .

 در پایان از خانم فاطمه علیپور مسوول مرکز شماره ۱ کانون کرج بابت ارائه اطلاعات و هماهنگی انجام مصاحبه و تهیه‌ی تصاویر  و از  آقای ابوالفضل توکلی بابت قبول مصاحیه سپاس‌گزاریم و برایشان آرزوی توفیق می‌کنیم. 

کلمات کلیدی

0 نظر برای این مقاله وجود دارد

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *